تاریخچه نوروز
پارسیان هر آغازی را جشن میگیرند و نوروز بزرگترین آغاز و بزرگترین جشن , و یکی از اصیل ترین سنت ها و مراسم جاودانه است .
به اعتقاد پارسیان، نوروز؛ اول روز از زمانه و فلک را آغاز گشتن است. اندیشه ایرانی، نوروز را آغاز زندگی میداند و شروع هر پدیده مهمی را بدین روز منصوب میدارد. آغاز مراسم باشکوه عید نوروز به زمان پادشاهی جمشیدشاه بازمی گردد. اسطورههای گوناگونی در ایران باستان درباره این جشن ملی آورده شده است از جمله عمو نوروز، حاجی فیروز، ننه خاتون…
عمونوروز یکی از نمادهای نوروز است که در شب عید نوروز یرای بچهها هدیه می آوردو به همراه حاجی فیروز سفر میکند. داستان عمو نوروز، داستانی عاشقانهاست عمو نوروز منتظر زنی است. آنها میخواهند با هم ازدواج کنند. براساس یک باور قدیمی، نامزد عمو نوروز از یک ماه به نوروز مانده، به دارکوبها و چرخ ریسکها میگوید که از برگ نورس درختان و گلهای نوشکفته، قبای زیبایی برای عمو نوروز که در سفر دوازدهماههاست ببافند و اما روایتی که نقل میشود از این قرار است…..
یکی بود، یکی نبود. پیر مردی بود به نام عمو نوروز که هر سال روز اول بهار با کلاه نمدی، زلف و ریش حنا بسته، کمرچین قدک آبی، شال خلیل خانی، شلوار قصب و گیوه تخت نازک از کوه راه میافتاد و عصا به دست میآمد به سمت دروازه شهر.
بیرون از دروازه شهر زنی زندگی میکرد که دلباخته عمو نوروز بود و روز اول هر بهار، صبح زود پا میشد، جایش را جمع میکرد و بعد از خانه تکانی و آب و جاروی حیاط، خودش را حسابی تر و تمیز میکرد. به سر و دست و پایش حنای مفصلی میگذاشت و هفت قلم، از خط و خال گرفته تا سرمه و سرخاب و زرک آرایش میکرد. ترمه و تنبان قرمز و شلیته پرچین میپوشید و مشک و عنبر به سر و صورت و گیسش میزد و فرشش را میآورد میانداخت روی ایوان، جلو حوضچه فواره دار رو به روی باغچه اش که پر بود از همه جور درخت میوه پر شکوفه و گل رنگارنگ بهاری و در یک سینی قشنگ و پاکیزه سیر، سرکه، سماق، سنجد، سیب، سبزی، و سمنو میچید و در یک سینی دیگر هفت جور میوه خشک و نقل و نبات میریخت، همانجا چشم به راه عمو نوروز مینشست…
تاریخچه نوروز
12
مارس